برشی از کتاب پردخت
پردخت لب حوض نشست و قطرات باران بر گونه حمیراییاش لیز میخورد. موهای مجعدش زیر باران…
access_time
۱۴۰۱-۱۱-۱۲
perm_identity
توسط: امینی نرگس
پردخت
پدرم !چه شبها که کلامت را لالایی خواب شبانه ام کردم و چه روزها که در…
access_time
۱۴۰۱-۰۴-۰۹
perm_identity
توسط: امینی نرگس