شاید الان که در بحبهه خانهتکانی هستی این کلمه به نظرت خیلی چندشآور و نفرتانگیزه، ولی وقتی یه چای قندپهلو خوردی و نفسی چاق کردی، چشمهات رو ببند و به این فکر کن که اونقدرها هم که میگن این کلمه لج در بیار نیست؛ زیرا زمانی که از خونه تکانی فارغ میشی میتونی دستی هم روی وجود غبار گرفتهات بکشی.
راستی چندوقته از واژههای مهربونی، محبت، قدردانی و… استفاده نکردی؟ میدونی چرا این حرف رو میزنم؟ چون وقتی روحت رو گردگیری کردی، دریچه قلبات نمایان میشه و تازه میفهمی که سرخرگهایی که واژه مهربونی و محبت و غیره را به تمام وجودت پمپاژ میکردند، رو به خشک شدنن. تازه میفهمی که باید به رگهات سوخت برسونی و گرنه اگه یکیک آنها شریان نداشته باشن، وجودت با مترسک تفاوتی نداره.
البته دور از جون شما، شما که طلایید و وجودتون سرشار از معرفته، ولی اینها رو این ته مونده سال گفتم که خونه تکانی همچین بهت بچسبه. گفتم که اگه درزهای لای پنجرهها رو غبارروبی کردی، یادت به درزهای پنجره مغزت هم باشه، غبار لای پنجرههای مغزت رو از افکار موهوم و نادرست پاک کنی تا مبادا در لایهلایه مغزت فکرهای مسموم جا خوش کنن و از تو دیوی هفت سر بسازن.
جونم براتون بگه وقتی فرش های خونهات رو جلوی ایوون تکاندی، یه نگاهی هم به فرش دلت بندازی که گلهای وسطش انگار پژمرده شدند، درست گفتم؟ عیب نداره نگرانش نباش، یه آب پاش بردار و گلهای پژمرده رو آبیاری کن؛ چون از قدیم گفتند: هرکی نون قلبش رو میخوره، چه بهتر که خمیر قلبت با آب صفا و صمیمیت ورز بخوره و نون دو رو خشخاش معرفت در تنوره دلت پخته شه و با خوردن یه لقمه از اون نون، جون تازهای بگیری برای همنوع دوستی و گسترش رابطههات.
از موضوع خونهتکانی دور نشیم، وقتی پردههای خونه رو نصب کردی یادت بمونه پردههای چشم و گوشت رو هم شستوشو کنی؛ چون هر خبر منفیای ارزش شنیدن و هر تصویری هم ارزش دیدن نداره. چرا وجود ارزشمندت رو درگیر اخبار پوچ و متشنج اطرافت و حتی رسانهها میکنی؟ و خودت رو سوار امواج متلاطم خبرها میکنی؟ تا بوده روزگار خبرهای زرد، داغداغ بوده ولی غافل از اینکه آتش تند این خبرها با بیاعتنایی ما خیلی زود خاموش میشه. راستی مواظب باش داری از چهارپایه میآیی پایین، پات به پلههای چهارپایه گیر نکنه و بگی از بس در حرفهای این خانم نویسنده غرق شدم نزدیک بود بخورم زمین.
خلاصه این نکتهی آخر رو گفتم که مطلع باشی پلههای نردبان رو یکی یکی بالا و پایین کنی،تا پله نهم را نرفتی، نمیتونی روی پلههای دهم پا بذاری. اگرچه اینگونه به نظرت برسه که پلهی دهم بهت نزدیکه و تا رسیدن به موفقیت یه پله باقیست ولی ناگزیر به عبور از این پله هستی پس با صبر و حوصله و در زمان مشخص موفقیت رو در آغوش بگیر و لمسش کن.
مواظب باش در خونه تکانی دلت یه جایی برای قلبهایی که شکستی باز کنی و ترمیمشون کنی؛ چون فرصتها خیلی زود از دست میرن و دیربهدیر بهت سرمیزنن.
به وقت ۱۴۰۱/۱۲/۱۴
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
آفرین نرگسجان
چقدر قشنگ خونهتکونی رو به زدودن کینهها و بدیها ربطدادی
پیشاپیش عیدت مبارک
سلام و درود.
سپاس لیلا جان از وقتی که گذاشتید.