داستان و انواع آن چیست؟ سرچشمه های داستان کدام است؟
روزی روزگاری انسانهای غارنشین با جمع شدن کنار آتش، گزارشی از شکار و اتفاقات روز خود برای نزدیکانشان میگفتند. به عقیدهی فرست رِر، اولین قصهگوها غارنشینان بودند.
از صبح تا شب داستانهای زیادی پیرامون ما رخ میدهد که ما متوجه کاربری آنها به عنوان داستان نیستیم. داستان در حقیقت بازآفرینی وقایع و رویدادهای به ظاهر طبیعی است. نویسنده رو به رو شدن با رویدادها و حوادث را در قالب داستان به شیوهای خلاقانه به کار میگیرد. در بررسی این پرسش که داستان و انواع آن چیست؟ خواهیم دانست که داستان ایجاد کردن شخصیتهای تخیلی و بیان روابط آنها است.
با پژوهشهایی که طی چندین ماه گذشته انجام دادم، نیاز به داستان و داستان نویسی را در بین افراد متوجه شدم. امروز تصمیم گرفتم مباحثی در زمینهی داستان و انواع آن چیست؟ و دیگر مباحث وابسته به این حیطه از جمله سرچشمه های داستان کدام است؟ را در مقالات متعددی برای مخاطبان سایت توضیح دهم.
داستان چیست؟
از ابتدای خلقت تا اکنون در هیچ زمانی انسان از وجود داستان که نوعی هنر است فارغ نبوده است. در واقع انسانها از طریق پند و اندرز در داستان و تجربهی زیستهی نویسنده، درس زندگی را میآموزند. بهترین پاسخ به این سول که داستان و انواع داستان چیست؟ میتوان گفت «داستان بازنمایی زندگی است، نه شرح واقعیت.» پدر داستان و داستان نویسی ادوارد آلنپو است که برای نخستینبار داستان کوتاه را در قرن۱۹ تعریف کرد.
از مهمترین ویژگیهای داستان و انواع آن همین بس که داستان، نثری تخیلیست. در هر داستان حادثهای بیان میشود با پیرنگ (در مقالات بعد به آن خواهیم پرداخت) مشخص. باید توجه کرد که گاهی سرچشمههای داستانها فقط از تراوشات ذهنی داستاننویس نیست بلکه ریشههای دیگری دارد که در اواسط این مقاله به آنها میپردازیم.
چگونگی نحوهی گسترش داستان در ایران
در مورد پیشینهی داستان و انواع آن در ایران باید گفت ادبایی مانند فردوسی در شاهنامه، سعدی در کتابهای گلستان و بوستان، عطار در کتاب منطقالطیر و مولوی هم در کتاب مثنوی خود روایتهایی را بیان کردهاند؛ ولی داستان و داستان نویسی به شیوهی نوین و با هدف داستان کوتاه، بعد از جمالزاده در ایران مرسوم شد.
در دههی ۳۰ و ۴۰ هجری شمسی روشنفکرانی از ایران به کشورهای غربی سفر کردند و با سبکهای داستاننویسی آشنا شدند. این روشنفکران با ترجمهَ آثار داستاننویسان غربی سبب بسط و گسترش این آثار در ایران شدند. از جمله این ترجمهها میتوان به ترجمه آثار الکساندر دوما توسط میرطاهر میرزا اشاره کرد.
انواع ادبیات داستانی
هدف از آفرینش داستان و انواع آن، این است که با توجه به در نظر گرفتن واقعیت و جذب مفاهیم و تاثیرات برآمده از آن، داستان بازتابی از دنیای نامرئی و درونی شخصیتها باشد.
انواع «کتابهای مقدس» نیز شامل داستانهایی برای درک بهتر مفاهیم به افراد بوده است.
واقعیت و داستان از آشنایان کهن هستند. واقعیت یکی از سرچشمههای داستان است. داستان و ادبیات داستانی به معنای ساختن و شکل دادن مفاهیم ذهنی و به تصویر کشیدن آنها برای مخاطبین است.
در زیر ادبیات داستان و انواع آن را بررسی میکنیم:
۱٫ قصه:
قصه از قدیمیترین قالبهای ادبیات داستانی است که دو خصوصیت خرقعادت و کلی گویی دارد. از دیرباز تعدادی از قصهها به صورت شفاهی و سینه به سینه به نسل بعدی رسیده است و تعدادی نیز به شکل مکتوب.
از دیرباز قصهها اولین راه ارتباط کلامی افراد یک جامعه با هم بودهاند. در یک دستهبندی میتوان قصهها را به (اسطورهها، حکایتهای اخلاقی، افسانههای تمثیلی، افسانههای پهلوانها) تقسیم کرد.
قصهها به خاطرات مردم جامعه تبدیل میشوند. قصههایی که اغلب نظر مردم را به خودش جلب میکنند، بیشتر در بین زبانها بازگو میشوند.
قصه همان زبان ذهنی است؛ به این معنا که افراد چه تفسیری از مفاهیم خوب و یا بد، امن یا خطرناک و غیره دارند. مانند قصه سمک عیار
۲٫ داستان کوتاه:
با توجه به تعریف داستان و انواع آن، متوجه شدیم که داستان توالی حوادث واقعی و تاریخی یا ساختگی است. با این مقدمه به توضیح داستان کوتاه میپردازیم:
« داستان کوتاه، داستانی است که در یک نشست نیمساعته سر میز شام تعریف شود.» سامرازمون
از نظر ساختاری داستان کوتاه حدود ۲۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ کلمه است و دارای شخصیت و موضوعی است، حادثهای در آن اتفاق میافتد و نتیجهای در بر دارد.
از دیدگاه فرهنگ وبستر:
«داستان کوتاه، روایت به نسبت خلاقانهای است که به نوعی سروکارش با گروهی محدود از شخصیتهاست که در عمل منفردی شرکت دارند و غالبن با مدد گرفتن از وحدت، تاثیر بیشتری بر آفرینش حالوهوای خوب برای مخاطب تمرکز دارد تا داستانگویی.»
داستاننویسان کوتاه جهان عبارتند از: (آلنپو، نیکلای گوگول) پدران داستان نویسی کوتاه به شمار میروند. به قول داستایوفسکی «همهی ما از شنل نیکلای گوگول بیرون آمدهایم.» ( اشاره به داستان شنل). پس از آنها، چخوف و دوموپاسان بر نویسندگان بعد از حود تاثیر چشمگیری گذاشتند. هنری جیمز جویس، ارنست همینگوی، فاکنر نیز از پیشکسوتان این نوع از داستان نویسی هستند.
داستاننویسان کوتاه ایران عبارتند از:
محمدعلی جمالزاده پدر داستان نویسی کوتاه در ایران بود. از معروفترین داستاننویسان کوتاه در ایران میتوان به صادق چوبک (داستان عدل)، صادق هدایت( بوف کور، سه قطره خون)، هوشنگ گلشیری، بیژن نجدی، جلال آل احمد، شهریار مندنیپور، احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی، غلامحسین ساعدی اشاره کرد.
داستان بلند:
در تعریف داستان و انواع آن، به داستان بلند اشاره میکنم. این نوع داستان از نظر ساختاری بین داستان کوتاه و رمان است،البته نه به مختصری داستان کوتاه و نه به جزئینگری و حجیم بودن رمان. تعداد کلمات داستان بلند حدودن ۱۰۰۰۰ کلمه است. در این شیوه از داستان نویسی به ویژگیهای ظاهری و حسی و حتا تفکرات شخصیت بیشتر پرداخته میشود. پیشروان این نوع از داستاننویسی، لئوتولستوی و ارنست همینگوی در غرب و صادق هدایت در ایران هستند.
رمانس:
یک ازشیوههای نگارش داستان و انواع آن، رمانس است که قبل از رمان به وجود آمده است. در حقیقت رمانس، جهان غیرواقعی و خیالی را به نمایش میگذارد. به حوادث و مسائل اجتماعی بیشتر توجه دارد ولی به شخصیتها و خصوصیات روحی افراد توجه نمیکند.مانند داستان آلیس در سرزمین عجایب. برخی دنکیشوت اثر سروانتس را به عنوان رمانس میشناسند.
رمان:
از زمان انقلاب رنسانس وقتی اونیسم و انسانمداری شکل گرفت، انسانها با سوت کارخانهها سرکار میرفتند و شب به خانه برمیگشتند، و هویتی نداشتند و وابسته به تشکیلات و کلیسا بودند. اندکاندک انسانها فهمیدند عاطفه و احساسات دارند؛ پس به شناخت خودشان پرداختند. در داستانهایشان به احساسات شخصیتها بیشتر بها داده شد، که این موضوع را میتوان در قالبی به نام رمان یافت.
نویسندگان در رمان به عاطفه و احساسات توجه بیشتری میکنند. رمان توانست دنیا را در اختیار بگیرد، زیرا با انسان و عواطف او در ارتباط بود.
در اصل رمان روایتی منثور است که تجربیات انسانها را نشان میدهد و بحرانهای عاطفی زنان و مردان را نشان میدهد. اولینبار سروانتس با نوشتن دنکیشوت این سبک از داستان نویسی را در فرانسه پایهگذاری کرد. از نظر ساختاری تعداد کلمات رمان بین ۵۰۰۰۰ تا ۷۰۰۰۰ کلمه است.
رماننویسان مشهور دنیا:
رماننویسی در غرب بعد از سروانتس با مادام دولوفایت نویسنده شاهزاده کلو ادامه پیدا کرد. بلندترین رمان در غرب، رمان «زمان از دست رفته» مارسل پروست است. رمان کلیدر محمودآبادی نیز دومین رمان در جهان شناخته شدهاست. رمانهای معروف ایرانی: «سووشون» سیمین دانشور و «چشمهایش» بزرگ علوی است. چالزدیکنز، بالزاک، داستایوفسکی، تولستوی، صادق هدایت، سعید نفیسی، احمد محمود، هوشنگ گلشیری، مشفق کاظمی از معروفترین رماننویسان دنیا هستند.
داستانک:
داستان کوتاه کوتاه یا فلش فیکشن، داستانی است که در حداقل یکصفحه نوشته میشود و در پی یک کشف ضربهزننده است. در فارسی به داستان لحظهای یا ناگهانی هم معروف است. تعداد کلمات این داستانها از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه است. یکی از ویژگیهای داستانک، ایجاز و مختصر بودن خط داستانی است. گاهی این نوع داستانها پایانی غافلگیرکننده دارند و گاهی هم پایانی باز دارند تا مخاطب آن را حدس بزند.
تفاوت رمان و داستان کوتاه:
فرانک اوکانر، مولف کتاب«صدای تنها» معتقد است که یکی از وجوهی که داستان کوتاه را از رمان متمایز میکند، این است که خواننده با شخصیتهای داستان کوتاه، همذاتپنداری نمیکند. نویسنده فقط با چند جمله شخصیت را به خواننده معرفی میکند. خواننده با شخصیتی روبهروست که باید در جریان وقایع نشان بدهد که آنچه به او نسبت دادهاند واقعیت دارد یا نه. رمان به جزییات بیشتری از شخصیت از هر لحاظ میپردازد که در داستان کوتاه مجال پرداختن به آنها نیست.
ساختار و شالودهی داستان چیست؟
برای پرداختن به ساختار داستان ابتدا به تعریف مختصری از داستان میپردازم. داستان و انواع آن رشته وقایعی که شبیه حوادث زندگی واقعی است را روایت میکنند. ذکر این نکته ضروری است که یکی از سرچشمههایی داستان این است که نویسنده از وقایع تکراری زندگی فردی یا جمعی، داستان خود را خلق میکند. داستان بر اساس گفتهی ارسطو باید آغاز، میانه، پایان داشته باشد.
مقدمه داستان:
در مقدمه، نویسنده موضوع داستان را تاحدودی توضیح میدهد. این توضیحات به نحوی است که برشی از فضاسازی داستان را با توجه به بخشی از ویژگیهای شخصیتهای داستان بیان میکند. در حقیقت نویسنده باید دقایق اولیه داستان، مخاطب را میخکوب کند.
میانه داستان:
نویسنده باید بعد از مقدمه، یک گرهافکنی و بحران در داستان به وجود آورد. میانهی داستان در پی یک سوال در ذهن مخاطب اتفاق میافتد.
در میانهی داستان، تعلیق و گرهافکنی و نقطهی عطف اتفاق میافتد که در مقالات آتی به آن خواهیم پرداخت.
پایان داستان:
نویسندهی داستان در داستان نویسی باید پایان داستان را خیلی هنرمندانه و خلاقانه ترسیم کند و خود را در قلاب تکرار و کلیشه اسیر نکند. نویسندهای که پایانی باشکوه را برای داستان خود ترسیم میکند، به این خودباوری رسیده است که میتواند فکر کند و نیاز به افکار دیگران نداشته باشد؛ پس پایان داستان را خودش طراحی میکند، که به آن پایان بسته میگویند. در مقابل آن، پایان باز است که نویسنده پایان داستان را به عهدهی مخاطب میگذارد و با نظرسنجیهای انجام شده، منتقدین براین باورند که این شیوهی پایان باز در داستان نویسی، توانایی نویسنده را زیر سوال میبرد.
سرچشمههای داستان کجاست؟
با توجه به این که تخیل عنصر اصلی داستان و انواع داستان است ولی نباید از تجربه و مشاهده برای خلق داستان غافل شد.
کلودسیمون رماننویس فرانسوی و برندهی جایزهی نوبل میگوید: «برای جمعآوری مواد و مصالح داستان کافی است گشتی دور و بر محل زندگی خود بزنی و هرآنچه دیدهای بنویسی.»
نیکلای گوگول داستان نویس روسی، داستان شنل خود را در مهمانی دوستانش شنیده بود، او به بدبیاری مرد شکارچی نخندید، بلکه از او الهام گرفت و داستان شنل را نوشت. به اعتقاد او تجربههای عادی و معمولی، مواد و مصالح داستانی را فراهم میآورند.
از جمله سرچشمه های داستان و انواع آن به موارد زیر اشاره میکنم:
۱٫ تجربه دیگران:
بسیاری از نویسندگان دنیا بر این باورند که میتوان از هر موضوعی داستانی آفرید. تجربه یکی از اساسیترین سرچشمه های داستان است. بهرهمندی از تجربهها فقط به روش مستقیم و از تجربهی خود نویسنده نیست، بلکه او تجربهی عقربگزیدهها را با مشاهدههای خود همراه میکند.
۲٫ زندگی گذشتگان:
بسیاری از شاهکارهای داستانی دنیا براساس زندگی نیاکان و پروبال دادن به تخیل و قدرت کلمات است که آثار ماندگاری از آن آفریده شدهاست.
۳٫ آثار:
آثار مشاهیر ادبی یکی دیگر از سرچشمههای داستان است که بسیار معتبر نیز هست. ذکر این توضیح لازم است که استفاده از آثار ادبی به هیچ وجه به منظور سرقت ادبی نیست؛ زیرا با این روش داستانها درونمایه متنوعتر و گستردهتری پیدا خواهند کرد.
فرانتس کافکا داستان «مسخ» خود را با توجه به یادداشتهای زیرزمینی داستایوفسکی نوشت. جرقهی داستاناش تنها این یک جمله از داستایوفسکی بود: «تنها اگر میتوانستم یک حشره باشم،…»
۴٫ دوران کودکی:
پرداختن به دوران کودکی در داستان و انواع آن از توصیههای نویسندگان بزرگ است. نویسندگان بزرگی مانند چارلز دیکنر در داستان «دیویدکاپرفیلد» و لئوتولستوی در داستانهای «سهگانه» و سلینجرجیدی در «رمان ناطوردشت» با بهرهگیری از دوران کودکی خود دست به نگارش داستان زدهاند.
۵٫قصههای کهن:
قصهها و افسانهها یکی از غنیترین سرچشمههای داستانهای کنونی هستند.
صادق هدایت نخستین نویسندهای است که از مصالح قصهها و افسانهها برای داستان تمثیلی«آب زندگانی» استفاده کرده است. این داستان اگرچه به ظاهر قصه است ولی مفهوم امروزی و تازهای دارد.
وقتی داستانها با هدف و بینش تازه دوباره نوشته میشوند، صورت آنها تغییر میکند. خرقعادت در قصه با این روش به تمثیل مبدل میشود، یعنی حوادث آن طبق رابطه علتومعلول نوشته میشود.
از جمله داستانهایی که بر مبنای قصه نوشته شده، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«مزرعهی حیوانات» اثر جورج اورول
«گالیور» اثر جاناتان سویفت
«شازده کوچولو» اثر سنت اگزوپری
۶٫ تاریخ:
یکی از دیرینهترین سرچشمههای داستان و داستان نویسی، وقایع تاریخی است. در اصل داستان و تاریخ همریشهاند ولی در یونان باستان واژهی داستان از تاریخ گرفته شده است.
از جمله داستانهای تاریخی ایرانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
داستان «شمس و طغرا» اثر محمدباقر میرزاخسروی
داستان «عشق و سلطنت» اثر شیخ موسی کبودرآهنگی
داستان «مازیار» اثرصادق هدایت
داستان «مدارصفر درجه» اثر احمد محمود
۷٫ حوادث روزنامهها:
حوادثی که در روزنامهها منتشر میشود نیز یکی دیگر از سرچشمههای داستان و خلق داستاننویسی است که طرفداران بیشماری دارد.
از جمله این حوادث میتوان به داستانهای زیر اشاره کرد:
داستان «گیلهمرد» اثر بزرگ علوی
داستان «سرخ و سیاه» اثر استاندال
داستان «سرگذشت یک غریق» اثر گابریل گارسیا مارکز
۸٫ رویا:
نویسندگان زیادی به اهمیت این موضوع اشاره داشتهاند و آن را یکی از بهترین سرچشمههای داستان برمیشمارند.
احمد محمود هم در داستانهایش از خوابها و رویاهایش استفاده میکرد. براهام استور نویسندهی انگلیسی نیز داستان دراکولا را بر اساس دیدن خوابی نوشته است.
۹٫سینما و تاتر:
آخرین موردی که بر داستان نویسی موثر است، دیدن نمایشنامهها و فیلمهاست. دیدن فیلم، تخیل نویسنده را برمیانگیزد و موجب تداعی خاطره و یا فکری میشود. در واقع دیدن فیلم در سینما مقدمهای است برای خلق داستان و انواع آن.
سخن پایانی
داستان بر آفرینش حالوهوا و کیفیت روانی انسان تمرکز مییابد تا بر موضوع داستان. رشتهی حوادثی که موضوع داستان را در جهت نشان دادن مفهوم آن، به وجود میآورد را داستان مینامند. تاکید داستان بیشتر بر واکنشهای روانی و عاطفی شخصیتهاست تا حادثهپردازی.
برای نوشتن داستان لازم است طرح کلی دربارهی داستان موردنظر داشته باشید، سپس آن را بعد از بازنویسی گسترش دهید. به این نکته مهم دقت کنید که برای دستهبندی داستانها و تعداد کلمات آنها هیچ چارچوب خاصی وجود ندارد، پس خود را درگیر چارچوبها نکنید و فقط شروع به نوشتن داستان و انواع آن کنید. برای گرفتن ایده میتوانید سرچشمه های داستان خود را از موضوعات ارائه شده در این مقاله انتخاب کنید.
چنانچه با خواندن این مقاله حس داستان نویسی در شما غلیان پیدا کرد، حتمن از مطالب و مقالات دیگر این سایت در زمینه داستان و انواع آن استفاده کنید.
شما کدام نوع داستان را با توجه به مطالب فوق برای داستان نویسی برمیگزینید؟ در قسمت دیدگاهها کامنت کنید.
منبع: راهنمای داستاننویسی. جمال میرصادقی