مادر که همیشه با ذوق برای آماده کردن صبحانهی بچهها از خواب بیدار میشد، به آشپزخانه رفت و مواد اولیه غذا را با هرآنچه عشق در وجودش بود، در قابلمه ریخت و روی اجاق گذاشت.
او درحالیکه منتظر آماده شدن غذا بود، لباسها را اتو کرد تا هروقت همسر و بچه ها لباسهایشان را خواستند آماده باشد.
روزی افکار مادر حسابی آشفته و به هم ریختهبود، کلافه روی مبل لم دادهبود و خودش را سرگرم تلفن همراهش کرده بود که همسرش کنارش نشست و از او پرسید: این لباست رو کی خریدی؟
زن با تعجب گفت: ۳ سال پیش.چطور مگه؟
مرد گفت: هیچی، قشنگه.
زن از زیر عینک نیم نگاهی به او انداخت و دوباره به چرخیدن در بین صفحات رنگارنگ تلفن همراهش ادامه داد.
ساعتی بعد، یکی از بچه ها کنار مادر نشست و دستی به لباس مادر کشید و گفت: مامان جون نظرت چیه لباست رو بدی امروز من اتو کنم؟
مادر از همان پشت عینک گرد اش به فرزند نگاه تیزی کرد و تازه فهمید علت سوال همسرش چه بوده؟ آه سردی از اعماق وجودش کشید و یادش افتاد چه روزهایی که آراسته میگشت و کسی این آراستگی را تحسین نمیکرد.
چه روزها که از آرایشگاه برمیگشت و حتی همسرش نیم نگاهی به قیافهی او نمیکرد.
دقیقا همان روزی که با فکری درگیر بود و حتی حوصلهی رسیدن به خودش را هم نداشت، همان روز بیشتر به چشم اهل خانه آمدهبود.
چه خوباست همیشه نزدیکانمان را موردلطف قراردهیم و با دیدن آنها حس خوشایندی را در آنها القا کنیم و تا نیروی تازه ای بگیرند و با دیدنشان بگوییم عزیزم امروز زیباییت دوچندان شده.
چه خوباست زمانی که غذای ملوّن و خوشمزهای سر میزغذا گذاشته میشود، در چشم به هم زدنی ترتیبش را ندهیم و از تزیین و رنگ و بوی غذا تعریف کنیم؛ شاید اندکی جبران ساعتها زحمت مادر یا همسر خانواده شود.
چه خوب است از کوچکترین و ناموزونترین نقاشی فرزندمان تعریف کنیم شاید همهی تواناییش را در همین تکهکاغذ و در بین خطهای ناصاف به منصّه ظهور گذاشتهاست.
چه خوب است وقتی از سرکار میآییم و خانه را مرتب میبینیم از خانم خانه تشکر گرمی کنیم تا گرد خستگی از شانههای نحیفش بزداییم.
چه خوب است اگر مادر خانه لباس زیبایی پوشید، از سلیقهاش تعریف کنیم تا اگر روزی همان لباس براثر بی حوصلگی چروک بود یادمان بیاد این همان لباس زیبایی است که روزی از دیدنش ذوق زده شده بودیم.
چهخوباست اطرافیانمان و حتی کارهای آنها را در هر شرایطی مورد توجه قرار دهیم و سعی نکنیم روزی خودشان و کارهایشان برایمان عادی شوند که اگر اینگونه شود، فاتحهی رابطههایمان را باید بخوانیم.
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
چه خوب بود خانم امینی عزیز
سپاسگزارم از همراهیتون