داستاننویسی که داستانسرا شد
بیستوسه روز مونده بود تا شروع تابستان. بین کشوقوس امتحانات بچهها، یه دختر چشم خرمایی قدمهای کوچولوش رو گذاشت رو چشمای سفید دنیا. دختری که به گفتهی اطرافیان آنقدر کبرا خانم -همون مامای امروزی- او را کشیده بود که نوزاد قصهی ما قدبلند به دنیا اومده بود.
القصه از خوشحالی ورود این دختر خانم، مجمعههای شربت خاکشییخمال را بین مهمانها دستبهدست میچرخاندند. پدر، اسم دختر موفرفریش رو نرگس گذاشت و شد تنها گل نرگس خونه.
نرگس از بچگی سودای پول درآوردن داشت. یه روز اسباب بازیهایش را چیدمان میکرد و به بچهها میگفت هرکی میخواد اینا رو ببینه، دو تومن بده. بچههای بیچاره که دیدن اون اسباب بازیها آرزویشان بود، هرطور شده پول جور میکردند و به او میدادند. غافل از اینکه وقتی نرگس گلی میرسید خونه، با استقبال دمپایی پلاستیکی مادر روبرو میشد، چون باید پولی که گرفته بود رو به صاحبش برمیگردوند.
نرگس ۶ ساله لباس پسرونه میپوشید و دنبال پدرش به مغازهی او میرفت تا به قول خودش دینام و استارت باز کنه. دینام استارت باز نمیشد ولی لباس کرم رنگش سیاه میشد و او خوشحال که دینام و استارت ماشین رو درست کرده. راستی نگفتم براتون که او همیشه توی خالهبازی کردن هم نقش معلم کتاب به دست رو داشت.
تحصیلات او:
نرگس جونی با همه نمرات خوبش، سال دوم راهنمایی با ۵ تا تجدید رکورد فستیوال تجدیدیهای سال رو شکست ولی شهریور با نمرات عالی سربلند مجددا به جرگه درسخونها پیوست.
سال اول دبیرستان که وارد دفتر مدرسه شد تا انتخاب رشته کنه، ناظم مدرسه عینکش رو روی بینی اش بالا و پایین کرد و گفت: علوم انسانی، آره این رشته برای تو بهتره و نرگس خانم وارد جمع ادیبان شد. روزها که از مدرسه میومد خونه، شال و کلاه میکرد و کتاب به دست توی هوای سرد پاییز در حیاط خونه بلندبلند به عشق معلم شدن درس میخوند.
علاقمندیها:
خلاصه، روزهای تابستان، مدرسه که به انتها میرسید، نرگس قصهی ما شروع میکرد به کارهای هنری، مرواریدبافی و گلدوزی و عروسک سازی و در همهی کارها هم موفق بود.
تحصیلات دانشگاهی :
نرگس بانو بعداز دبیرستان ازدواج کرد و به دیار اصفهان عزیمت کرد. دانشگاه رو تا لیسانس، بچه به بغل به اتمام رساند. سالها بعد زمانی که دو تا بچه رو داشت تر و خشک میکرد، دوباره فیلش یاد هندوستان کرد. قلم و دفترش رو برداشت و به طرف دانشگاه رفت تا فوق لیسانسش رو هم بگیره و با مدرک لیسانس با هم بذاره در کوزه آبش رو بخوره. این بار در تهران بود و زیر لوای میدون آزادی تحصیلاتش رو تکمیل کرد؛ ولی انگار نقش معلمی فقط در بین بازیهای بچگی به راحتی به دست میومد و معلمی در بین کوچه پسکوچههای بچگی باقی ماند، ولی ….
علاقهی دیرین:
ولی ماجرا همین جا ختم نشد و نرگس قصهی ما سالها رابطهی بین خودش و قلم رو حفظ کرد تا اینکه در بین کانالهای تلگرامی با خانم دکتر الهام شاه عنایتی آشنا شد که الفبای داستان نوشتن رر به او آموخت. حالا نرگس بود و عشق دیرینه اش نوشتن. ۱۷ بار یک داستان را نوشت و پاره کرد تا بعد از گذر از سختیها و دردهای بسیار، پردخت را برای بار هجدهم به دنیا آورد ولی زمانی که باید کار چاپ اون رو به اتمام میرسوند با فوت پدر مواجه شد. دست پردخت رو رها کرد. در غار تنهایی خود خزید. نوشت و نوشت و پاره کرد. حاصلش ابیات دلتنگی و دوری از پدر که همهی امید او بود شد.
چند ماهی از آن روزهای تلخ فراق گذشته بود که روزی از انتشارات با او تماس گرفتند و گفتند: کتاب شما به نمایشگاه بینالمللی راه پیدا کرده. تشریف بیارید برای جشن امضا.
بغض گلوی نرگس را میفشرد. یعنی کتاب پردخت من به نمایشگاه رفته؟ ای کاش پدر این روز را می دید!!!
خلاصه کتاب پردخت، نمایشگاه رو یه دل سیر سیاحت کرد. الحق که مشتریهای خودش رو هم داشت.
آشنایی با مدرسهی نویسندگی:
نرگس بعد از کنکاشهای شبانه در سایتها و اینستاگرام با مدرسه نویسندگی و استاد شاهین کلانتری آشنا شد. همهی وقتش شده بود کلاسها و لایوهای استاد کلانتری. شوق دیدن استاد در دل او موج میزد، تا اینکه یک روز بعد از ثبتنام در کلاس حضوری نویسندگی استاد رو از نزدیک زیارت کرد. کارخانه قند در دلش آب شد و آن لحظهی تاریخی را در کنج دلش به ثبت رساند.
اکنون فعالیت نرگس چیست؟
و حالا نرگس خسته از راه پر پیچوخم زندگی، به تعصی از پدرش که داستانسرایی قابل بود، داستانسرایی را برگزید. از بچگی کلام پدر برایش حلاوتی خاص داشت. الان که بزرگتر شده علت این شیرینی را در داستانسرایی او میداند. پدرش جملاتش را با چاشنی داستان مزهدار میکرد. این رمز خوشمشرب بودن او بود.
از طریق آقای کریمنژاد با داستان کسبوکار آشنا شد. جرقهی به داستانسرایی با ایشان در ذهن نرگس زده شد. دورههای داستانسرایی را در کلاس آقای مهرداد کلاگر گذراند. و حالا در زمینهی خودشناسی با مولانا پژوهش میکند. حاصل این پژوهش دورهی خودشناسی تراشهی الماس است. این دوره در ۱۰ فایل صوتی طراحی شده.
در کنار داستانسرایی، سناریونویسی و تولید محتوای متنی برای سایتها و شرکتها انجام میدهد. در باقیماندهی روز هم با قلم و کاغذ شبنشینی دلنشینی دارد.
- فعالیتهای نویسندگی نرگس:
داستانسرایی و سناریونویسی
مدرس خودشناسی به روش مولانا
داستاننویسی در زمینه رئال اجتماعی و عاشقانه
سرودن شعر و ترانه
تولید محتوای متنی
تولید محتوای غیرداستانی منطبق با ادبیات داستانی
تولید محتوای مشاغل
۲.فعالیتهای غیر نویسندگی:
مدیریت دفتر مخابراتی پیشخوان دولت
مدیر داخلی پیشدبستانی
مدرس دبیرستان پایه هفتم و هشتم و نهم
کتابهای او
کتاب داستان کوتاه لبخندی برای تو
کتاب رمان پردخت
کتاب الکترونیکی ۱۴۱ سخن ماندگار
7 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
بهبه چه درباره منی. لذت بردم. زندهباشید
سلام و درود . خانم ناصری عزیز از توجه شما به سایتم سپاسگزارم.
درود.
سپاسگزارم بانو
خانم نویسنده دوست داشتنی چه درباره من جذاب و صمیمی و پر محتوایی دارین موفق باشین عزیز دل
سلام و درود.
سپاس خانم علیقلیزاده عزیز. از اینکه از سایت بنده دیدن کردید متشکرم. منتظر نظرات آتی شما هستم.
سلام سپاس از لطفتون
۱