همهی ما داستانسرا هستیم.
- وقتی کتاب میخوانیم، نویسنده، داستان میگوید.
- وقتی به موزیکی گوش میدهیم، خواننده داستان میگوید.
- وقتی تبلیغات میبینیم، آگهیدهنده، داستان میگوید. ما در روابط، فروش محصول و یا خدماتمان هم داستان میگوییم؛ زیرا مخاطب را با این روش بیشتر با خودمان همسو میکنیم.
هر داستانی که برای برقراری تعامل گفته میشود، اهدافی را دنبال میکند، که در زیر به تعدادی از آنها اشاره میکنم:
۱. هدف برندسازی:
اگر هدف شما اثبات برند شخصی، تجاری و یا سازمانی است، بهتر است شرحی از شکستها و موفقیتهای خود را بیان کنید؛ زیرا مخاطب امروزی با برندهایی که با گفتن داستان، خود و خدماتشان را مطرح میکنند، بیشتر ارتباط میگیرد.
۲.هدف نقل ارزشها:
اگر میخواهید ارزشی از محصول یا ارتباط را برای مخاطب خود خلق کنید، بهترین شیوه داستانگوییست؛ زیرا مخاطب با حس ارزشی که از محصول شما میگیرد، آن محصول در ذهناش بیشتر ماندگار میشود. مانند: ارزش صرفهجویی در زمان، نظافت و بهداشت بیشتر و یا محبوب شدن
۳.هدف اقدام به عمل:
اگر در فروش یا رابطهای هستید و میخواهید طرف مقابل را متقاعد کنید، بهترین شیوه داستانسراییست؛ زیرا مخاطب با شنیدن داستانی از شما و برندتان، زودتر مجاب میشود کالا و یا خدمت شما را خریداری کند.
سخن پایانی:
هر اتفاقی یک داستان است. رابطه بدون داستان معنایی ندارد، پس داستانهای خوب و تاثیرگذاری را در زندگی و حتی حیطهی شغلی برای خود رقم بزنید؛ زیرا این داستانها شما را به هدف و نتیجهی مطلوبتان زودتر هدایت خواهند کرد.
موضوع و هدف داستان امروز شما کدامیک از موارد فوق بودهاست؟