مهربانی را می توان در تابش انوار خورشید از پس شبی تاریک حس کرد. شاید هم بتوان مهربانی را از شاخه گل رزی آموخت که قد کشیده و روی غنچه ی کنارش سایه انداخته تا از آفتاب سوزان در امان باشد. مهربانی در یاسهای روی دیوار بیشتر نمایان می شود وقتی عطرش را به خانه ی همسایه و رهگذران بی منت هدیه می دهد.
مهربانی، مهربانی، مهربانی
مهربانی در گِرِه ی چارقدِ مادر بزرگ ،قاطی نخود وکشمشها جا خوش کرده.
سایه ی مهربانی را می توان در زمین، باد، باران، راستی گفتم باران، شُرشُر می بارد و می بارد بدون آنکه بین مخلوقات عالم فرق بگذارد،
مهربانی در یک وصف به زیباترین شکل ممکن به دل می نشیند و آن امام مهربانی ها،
وقتی آنقدر بزرگوار باشی که همه مهرت را ضامن آهوی
رمیده از کمان نخجیر کنی و ماءمن امنی شوی برای رمیدگان و خستگان از غبار زندگی، گرد غم از گُرده شان می زدایی و شراب طهورایی مهربانی به کامشان می چشانی.
نوشته و آوا: نرگس امینی
مهربانی، مهربانی، مهربانی
مهربانی در گِرِه ی چارقدِ مادر بزرگ ،قاطی نخود وکشمشها جا خوش کرده.
سایه ی مهربانی را می توان در زمین، باد، باران، راستی گفتم باران، شُرشُر می بارد و می بارد بدون آنکه بین مخلوقات عالم فرق بگذارد،
مهربانی در یک وصف به زیباترین شکل ممکن به دل می نشیند و آن امام مهربانی ها،
وقتی آنقدر بزرگوار باشی که همه مهرت را ضامن آهوی
رمیده از کمان نخجیر کنی و ماءمن امنی شوی برای رمیدگان و خستگان از غبار زندگی، گرد غم از گُرده شان می زدایی و شراب طهورایی مهربانی به کامشان می چشانی.
نوشته و آوا: نرگس امینی